سفارش تبلیغ
صبا ویژن

میلاد پیامبر اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

محمد بن عبدالله بن عبدالمطب (ص) ملقب به محمد امین،مصطفی،نبی الرحمه،خاتم النبیین و المرسلین،طاها و یاسین ، در سال 570 میلادی در شهر مکه واقع در شبه جزیره عربستان متولد شد.

وی بنایان گذار و پیامبر دین مبین اسلام است و به اعتقاد مسلمانان آخرین پیامبر در سلسله پیامبران الهی است که هم مقام رسالت و هم مقام نبوت دارد.همچنین او آخرین پیامبر از بین پیامبران

اولوالعزم استو تحویل دهنده کتاب رو شنگر قرآن است.

محمد (ص) در ایام جوانی به بازرگانی مشغول بود . وی در 25 سالگی بازنی ثروتمند به نام خدیجه بنت خویلد ازدواج کرد و حاصل ازدواج وی با خدیجه چهار دختر به نام های ام کلثوم،رقیه،زینب 

فاطمه بوده است.(ایشان بعد از وفات خدیجه (س) با عایشه،زینب،ام سلمه،صفیه و ریحانه نیز ازدواج کردند.)

در روایات معتبر او و پدرانش را پیرو ادیان ابراهیمی و یکتا پرست معر فی کرده اند.او که از شیوه زندگی جاهلانه مردم مکه و بت پستی آنها ناراضی بود،برای عبادت به غار حرا در اطراف مکه

میرفت و به باورمسلمانان در سال 610 میلادی (40سالگی) از سوی خداوند به پیامبری مبعوث شد.

وی به مدت 3 سال پنهانی و سپس 10 سال به صورت آشکار در مکه رسالت خویش را انجام داده . از آنجایی که قبایل قریش نقشه ترور او را در خانه اش کشیده بودند او از جانب خداوند آگاه شده

و با خوابیدن علی(ع) در بستر او و با همراهی ابوبکر در 623 میلادی از مکه خارج شده و به یثرب هجرت کرد که بعد ها در زمان خلیفه دوم این روز مبدا تاریخ مسلمانان شد.

او به مدت 10 سال رسالت خود را در مدینه انجام داده و سپس به علت مسمومیت با زهر به دست زنی یهودیه نام زینب در سال 633 میلادی به شهادت رسید.


شهادت امام سجاد (ع)تسلیت باد

ابومحمد علی بن حسین ملقب و مشهور به سجاد و زین‌العابدین چهارمین امام شیعیان بعد از پدرش حسین، عمویش حسن و پدر بزرگش علی بن ابی‌طالب است.[1][2][3] او در مدینه به دنیا آمد و در جوانی پدرش را در صحرای کربلا همراهی می‌کرد، اما به دلیل بیماری در نبرد کربلا شرکت نکرد. پس از کشته شدن پدر و خویشانش به همراه اسرا به کوفه و سپس دمشق منتقل شد اما بعدها اجازه پیدا کرد تا به مدینه برگشته در آنجا انزوا اختیار کرده با عده محدودی از اصحابش رابطه داشت. زان پس زندگی زین العابدین به عبادت گذشت و تعلیماتش بیشتر شکل دعا و نیایش داشت. اثر معروف آن امام صحیفه سجادیه است که در شکل نیایش نگاشته شده است.[4][5][6][7]

کنیه و القاب

کنیه‌های او؛ ابولحسن، ابولحسین، ابومحمد، ابوبکر، ابوعبدالله، زین العابدین، سجاد، زکی و ذو الثفنات (فردی که اعضای سجده او در اثر کثرت سجود پینه بسته است) که حاکی از زندگی زاهدانه وی در مدینه است.[2][8]

دوران امامت

آغاز امامت علی بن الحسین به سال 61 هجری قمری است و امامتش 35سال به طول انجامید. دوران امامت او توأم با اختناق شدید و سخت گیری‌های حاکمان بنی امیه علیه شیعیان بود؛ به گونه‌ای که بنا به روایتی در ابتدای امر تنها اصحاب آن حضرت پنج تن بوده‌اند که این خود دلالت بر وضعیت خاص آن زمان می‌کند. علی بن الحسین در این دورانِ سخت به تربیت شاگردانی چند می‌پردازد که از جمله سعید بن جبیر، سعید بن مسیب، محمد بن جبیر بن مطعم، یحیی بن ام‌الطول و ابوخالد کابلی می‌باشند.[22][23][24]

با کشته شدن حسین بن علی و با قیام مختار اکثریت شیعیان رو به مختار گردانیدند و مختار نیز قیام خود را به نیابت محمد حنفیه فرزند دیگر علی عنوان می‌کرد. در این هنگام بود که بحث حق جانشینی و اینکه آیا امامت حق علی بن حسین است یا محمد حنفیه بالا گرفت. محمد حنفیه مرد شجاع و پارسایی بود که عده? زیادی به امامتش اعتقاد داشتند. عده? دیگری اما علی بن حسین را امام دانسته معتقد بودند حسین او را به عنوان امام بعدی انتخاب کرده است. محمد حنفیه می‌گفت او به امامت سزاوارتر است چون پسر علی بن ابی طالب می‌باشد. سجاد اما از عمویش می‌خواست تا از خدا بترسد و چنان ادعایی نکند. گفته می‌شود که پس از مرگ ابن زبیر، حاکم مدینه، محمد حنفیه و زین العابدین توافق کردند به مکه رفته مقابل حجرالاسود ایستاده برای دریافت نشانه‌ای از طرف خداوند دعا کنند. ابتدا محمد دعا کرد اما جوابی نیامد. سپس زین العابدین دست به دعا برداشت که بر اساس این روایت، حجر الاسود شروع به تکان خوردن کرد طوری که نزدیک بود از روی دیوار بیفتد، و با زبان فصیح عربی به حرف آمده شهادت داد که علی بن حسین امام و جانشین واقعی حسین است. شهادتی که محمد حنفیه به آن رضایت داد. پس از آن زین العابدین به مدینه برگشته زندگی ساکتی را به همراه عده? محدودی از اطرافیانش، که برای سوالات دینی به او مراجعه می‌کردند، گذراند.[12] به گفته مادلانگ در دانشنامه اسلامی در این زمان به مدت یک نسل رهبری شیعیان در خارج از دایره فرزندان فاطمه بود. علی بن حسین نیز از فعالیت‌های شیعه دوری گزیده بود و پیروان چشمگیری بسوی خود جذب نکرده بود.[25]

این واقعه محسوب می‌شود.[12][26][27]

سخنان برگزیده

·          کسی که خودش را محترم می‌شمارد برای امور دنیایی حرمتی قائل نیست.[33]

·          موقعیت صبر در دین همپایه موقعیت سر در بدن است. کسی که صبر ندارد دین ندارد.[34][35]

·          در انجیل نوشته است که به دنبال علمی نباشید که بدان عمل نمی‌کنید تا هنگامی که به هر آنچه می‌دانید عمل کنید. اگر دانش به عمل نیاید، به صاحبش چیزی جز بی ایمانی و دوری از خدا نمی‌افزاید.[36]

·         تمام خوبی‌ها در خویشتن داری و حراست از دل نهفته است.[37]

·     وقتی مورد توهین قرار گرفت گفت: اگر آنچه می‌گویی در من است از خدا می‌خواهم مرا ببخشد، و اگر آنچه می‌گویی در من نیست از خدا می‌خواهم تو را ببخشد.[38]

·     وقتی شبانه بار آذوقه‌ای را برای فقرا بر پشتش حمل می‌کرد، زهری از او پرسید چه بر دوش داری؟ سجاد پاسخ داد دارم برای سفری (سفر آخرت) آماده می‌شوم! برایش توشه آماده می‌سازم و آنرا به جای امنی منتقل می‌کنم.[39]

·     حق همنشین تو آن است که با او نرم­خو و مهربان باشی و در هنگام گفتگو با او به انصاف رفتار کنی، جز با اجازه او از جای خود بلند نشوی اگر در کنار تو نشست بتواند بدون اجازه تو برخیزد و برود، لغزش­هایش را فراموش کنی، خوبی­هایش را به یاد داشته باشی و جز خیر و خوبی به او نگویی.[40] 

 

مرگ

در روایات شیعه آمده‌است که او با زهر ولید بن عبدالملک کشته شد. تاریخ مرگ او 94 یا 95 هجری قمری است؛ گرچه منابع مختلف سال‌های 92، 93، 99 و 100 هجری قمری را نیز ذکر کرده‌اند.[45] او در قبرستان بقیع کنار قبر حسن مجتبی مدفون است.[2]

بعد از مرگش فقرای مدینه متوجه شدند که زندگی آنها به وسیله? آن امام تأمین می‌شده است. زین العابدین شبانه کیسه‌های سنگین آذوقه را بر دوش می‌کشید و به درب خانه? حدود صد خانوار از مردم مدینه کوبیده در حالی که چهره اش را پوشیده بود تا شناخته نشود به آنها کمک می‌کرد.[10][12]

فرزندان

 

او از همسرش، ام‌عبدالله، چهار فرزند داشت.[2] به گفته کولبرگ، او در کل 15 فرزند باقی گذاشت که از ام‌عبدالله بنت حسن بن علی، چهار پسر داشت.[1]


شهات سید مصطفی خمینی

شهادت مظلومانه سید صطفی خمینی تسلیت باد

سید مصطفی خمینی   (آذر  1309-آبان 1356) با نام شناسنامه‌ای سید مصطفی مصطفوی،[1] فرزند بزرگ روح‌الله خمینی بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی و از فعالان سیاسی تا پیش از انقلاب ایران بود.


زندگی[ویرایش]

او در آذر 1309، در قم متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه‌های باقریه و سنایی به پایان رساند. در سال 1325 به تحصیل علوم اسلامی پرداخت و در سال 1330 سطح را به پایان رساند و در درس خارج میرزا حسن موسوی بجنوردی و سید حسین طباطبایی بروجردی حضور یافت.[3] مصطفی علاوه براجتهاد در فقه و اصول، در علوم معقول و منقول نیز مهارت داشت.

او دو فرزند داشت که حاصل ازدواجش با دختر مرتضی حائری یزدی فرزند عبدالکریم حائری یزدی مؤسس حوزه علمیه قم بود فرزند دختر، سیده مریم نام داشت که پزشک شد و چندی در امارات متحده عربی (دوبی) و اکنون در سوئیس زندگی می‌کند و فرزند پسر، سید حسین خمینی است که طلبه و روحانی شد و در سال‌های اول انقلاب ایران وارد عرصه سیاست شدسید حسین خمینی از مخالفان جمهوری اسلامی است.[4][5][6]

مرگ[ویرایش]

سید مصطفی خمینی در 1 آبان 1356 در 47 سالگی طی حادثه‌ای که جزئیات آن همچنان مورد بحث است، در شهر نجف جان سپرد.[8] او از آغاز فعالیت‌های سیاسی همواره مورد تهدید نیروهای امنیتی قرار داشت و با توجه به همراهی گسترده او در فعالیت‌های روح‌الله خمینی در ایران و عراق، از سوی مقامات ایرانی و عراقی شدیداً مورد تهدید قرار داشت، به همین دلیل هنگام انتشار مرگ او، برای بسیاری از انقلابیون قابل قبول نبود که مرگ وی به صورت طبیعی اتفاق افتاده باشد، علاوه بر اینکه تا آن زمان نشانی از بیماری جدی در او دیده نمی‌شد. روح‌الله خمینی در تشییع جنازه فرزندش همانند تشییع جنازه‌های دیگر فقط پنج دقیقه مانده به آغاز تشییع جنازه در محل حضور یافت و پس از حرکت دادن جنازه تا محل مشخصی جمع را همراهی کرد و سپس بازگشت.[9]

بعضی براین باورند که مرگ مصطفی، سنگین ترین ضربه برای روح‌الله خمینی بود. این اتفاق به جهت پیامدهای آن در داخل ایران نیز قابل تامل است چرا که مراسمی که در عزای وی برگزار می‌شد، در تشدید مخالفت‌ها و فعالیت‌های ضد حکومت پهلوی مؤثر بود.[8] از سویی عده‌ای معتقدند که با مرگ مصطفی، نهضت خمینی شتاب بیشتری یافت و خمینی مبارزه را جدی تر دنبال کرد، بنظر می‌رسد از این جهت خمینی در سخنرانی‌اش به همین مناسبت مرگ مصطفی را از «الطاف خفیه? الهی» نامید.

در پی مرگ مصطفی، سید روح‌الله خمینی در پیامی کوتاه چنین نوشت:[10]

انا لله و انا الیه راجعون

در روز یکشنبه نهم ذی القعده الحرام 1397 مصطفی خمینی، نور بصرم و مهجه قلبم دار فانی را وداع کرد و به جوار رحمت حق تعالی رهسپار شد
اللهم ارحمه واغفر له واسکنه الجنه بحق اولیائک الطاهرین علیهم الصلوه والسلام.

نماز را سید ابوالقاسم خویی بر جسد مصطفی خمینی اقامه کرد و پس از تشییع، وی را در حرم علی ابن ابی‌طالب و در کنار قبر محمدحسین غروی اصفهانی (کمپانی) دفن کردند.]